یادداشت | مناظره سوم؛ فرصتی برای تبیین و تفکیک اندیشه انقلابی از غیرانقلابی
به گزارش خبرنگار سرویس سیاسی خبرگزاری رسا، رسول رضایی پژوهشگر حوزه علمیه در یادداشتی به تبیین نکاتی پیرامون مناظره سوم نامزدهای ریاست جمهوری پرداخته است.
متن این یادداشت به شرح زیر است:
۱. «من میدونم کارمون تمومه! من میدونم ما شکست میخوریم، من میدونم ما به موقع نمیرسیم، من میدونم ما موفق نمیشیم! من میدونم همگی گشته میشیم، و ...»؛ این دست جملات شما را به یاد چه میاندازد؟! احتمالا اگر از بچههای نسل اول و دوم انقلاب باشید، به راحتی میتوانید پاسخ این سوال را حدس بزنید. آری، این کلمات تداعی کننده کارتون " گالیور" است.
بسیاری از بچه های دهه شصتی صحنههایی از انیمیشن جذاب و به یاد ماندنی "سفرهای گالیور" را در ذهن خود دارند و گاهی در بازگویی خاطرات نوستالوژیک و باقیمانده از دوران کودکی خویش به آن اشاره مینمایند. "گلام" یکی از کارکترها و شخصیت های این کارتون بود که همیشه با تکیه کلام های منفی و بویژه با دیالوگهایی نظیر "من میدونم ما موفق نمیشیم" خنده بر لبهای مخاطبان مینشانید.
شخصیت "گلام" به تعبیر روانشناسان امروزی ، نماد شخصیتهای "خود تحقیر، بیهویت، ناامید، مایوس، فال بد زننده ، سیاه بین، منفی باف، خود باخته، متکی به غیر، وابسته، فاقد روحیه اعتماد به نفس، و ..." است. "گلام" در انیمیشن گالیور بطور مکرر نفوس بد زده، آیندهای سیاه، تلخ و سرشار از ناکامی را در چشم انداز خود و دیگران ترسیم نموده، و هیچگاه چشمش آب نمیخورد که در سختیها و مشکلات بتوانند به موفقیت دست یافته و راه نجاتی پیدا نمایند.
۲. هر گونه حرکت اصلاحی و تحول آفرین در طول تاریخ در سایه "امید" به آینده و داشتن یک افق روشن میسر شده است، و الا هیچ انسان یا جامعه عاقلی دست به اقدامی نمیزند و خود را در معرض خطر قرار نمیدهد که امید به موفقیت در آن ضعیف یا در حد صفر بوده باشد. امید به پیروزی است که یک مورچه ضعیف را بعد از هفتاد مرتبه زمین خوردن و شکست، باز هم پای کار میکشاند تا دانهای را به زحمت از دیوار بالا برده و به مقصد مورد نظرش برساند.
با توجه به قاعده فوق، بمنظور افزایش حضور حداکثری مردم در پای صندوقهای رای ۱۴۰۰ ،که پیش شرط انتخاب دولت جوان انقلابی برای دستیابی به یک ایران قوی و مقتدر است، میبایست غده سرطانی "گلامیسم" را از اندیشه مدیران قوه مجریه جدا ساخته، بذر خودباوری و امید به آینده را در دل مسئولین این مرز و بوم آبیاری کرده، و آن را با جهاد روشنگری و آگاهیبخش از میزان ظرفیتها و استعدادهای شکوفا نشده این کشور، آماده کار و ابتکار نمود.
آگاهی آحاد مردم از دستاوردهای درخشان تفکر انقلابی، بویژه اطلاع از موفقیتهای رزمندگان مبتکر و جهادی در عرصه دفاع مقدس کمک شایانی به روشنتر شدن چراغ امید در دلها کرده، شور و شوق عمومی برای حضور در صحنه انتخابات و رای دادن به کاندیدای جبهه انقلابی را دوصد چندان ساخته، و زمینه را برای ساختن ایرانی آباد و آزاد در پرتو یک دولت تحولخواه و متکی به نیروهای مستعد داخلی فراهم میآورد.
۳. خداوند بر درجات شهید مطهری بیفزاید که معتقد بودند "احیای روحیه خودباوری، مامیتوانیم، امید داشتن به ساختن آیندهای بهتر به دست جوانان خود، احساس شخصیت، عزتمندی، خوداتکایی، ایمان داشتن به استعدادها و توانمندیهای خدادادی خود و تلاش برای شکوفا سازی آنها" بزرگترين هديهای است که مدیران و رهبران فکری یک جامعه میتوانند به ملت خود اهدا نمایند.
بر همین اساس از جمله شاهکارهایی که پیشوایان فکری ما همچون امام خمینی و بالخصوص رهبر بزرگ فعلي ما حضرت آيت اللَّه العظمي خامنهای در اين ۴۲ سال انجام دادند اين بود که به مبارزهای طولانی با تفکر غربزدگی و خودتحقیری پرداخته، و تلاش نمودند تا روحیه "خودباختگي و ما نمیتوانیم" را از اعماق احساسات مردم ایران پالایش کرده، و کوشش بلیغی نمودند تا آحاد ملت را به استعدادها و توانمندیهای جوانان وطن، مومن و معتقد سازند.
به تعبیر شهید مطهری بزرگترين هديهاي که يک رهبر به ملتش ميتواند بدهد «خودباوری و ايمان به خود» است، يعني آن ملت را به توانمندیهای خودش مؤمن، امیدوار و اهل "اعتماد به نفس" کند، بگونهای که آنچه خود دارد را ز بیگانه تمنا ننماید. يک رهبر ممکن است هديهاي که به مردمش ميدهد هديه مادي باشد، فرض کنيد يکي از منابع مادي _ همچون نفت و گاز و منابع طبیعی_ را که استعمارگران بینالمللی ميبرده است بگيرد و به ملت پس بدهد. ممکن است هديه سياسي باشد، مثلا استقلال سياسي به ملت خودش بدهد. ممکن است ايمان به رهبر باشد يعني ملت معتقد شود که رهبر ما خيلي با درایت و توانمند است. ولي اينها آنقدر مهم نيست که هديهاي که يک رهبر به ملتش ميدهد اين باشد که اين ملت را به پتانسیلها و قابلیتهای عظیم خودش مؤمن و معتقد کرده، بطوریکه بگويد : "من نباید دست گدایی پیش بیگانه دراز کنم، برای پیشرفت نباید آویزان دیگران شد، نباید دیپلماسی التماسی را پیشه خود کرد و زیر بار ظلم رفت، من نبايد زير بار دشمن بروم، من نباید زير بار باجخواهی و امتیازطلبی مستکبرین بروم، من از خودم تاريخ دارم، از خودم فرهنگ دارم، من هيچ احتياجي ندارم که از غرب الگو بگيرم، من با اتکا به جوانان مومن متخصص باانگیزه و با فعال سازی ظرفیتهای داخلی میتوانم به قلههای توسعه و پیشرفت دست یابم". (رک : کتاب آینده انقلاب اسلامی، شهید مطهری، ص ۱۳۹)
۴. نامزدهای جناح انقلابی در مناظره سوم انتخاباتی مسئولیت دارند بمنظور ترغیب هرچه بیشتر مردم برای حضور در انتخابات، مردم را متذکر این نکته حساس نمایند که «تحریم» علیه کشوری مانند ایران با ظرفیتها و امکانات و موقعیت استراتژیک و سوق الجیشی فراوانی که دارد، اگرچه بیتاثیر نیست ولی هرگز نمیتواند آنگونه که آمریکا و متحدانش و "جریان غربشیفتگان برجامزده" انتظار دارند، عاملی ناامیدکننده، فلجزا و بنبستآور باشد. بلکه تحریمهاو فشارهای ناجوانمردانه آمریکا میتواند با بکارگیری نیروهای مبتکر، خلاق و متخصص جهادی، به فرصتی برای جوشش استعدادهای جوانان و عامل شکوفا شدن خلاقیتهای ذهن پرتوان ایرانی تبدیل گردد.
به نظر میرسد که تکلیف خطیر نامزدهای محترم جریان انقلابی در سومین مناظره انتخاباتی آنست که این نکته را برای مردم کشورمان شیرفهم نمایند که آمریکا و اروپا نیاز به «القای ترس مصنوعی از تحریم» دارند و برای این منظور باید از «جریان تحریف» و از جریان مدیران برجامزده و غربشیفته مدد بگیرد تا واقعیتها را تحریف کرده و با بزرگنمایی تحریم و ضریب دادن به آن، مسیر پیشرفت کشور را مسدود و توام با بنبست جلوه دهند.
روشنگری نامزدهای انقلابی در مناظره سوم میتواند این فرصت را فراهم آورد تا مردم شریف ایران در آستانه انتخابات ۱۴۰۰ بدانند که «جریان تحریف» در هشت سال گذشته وارد میدان شد تا با نفوذ خود در رسانه ها و افکار عمومی، «خودباوری» و شعار «ما میتوانیم» و دستاوردهای انقلاب اسلامی را مخدوش ساخته، قدرت آمریکا را بزرگنمایی و برجسته سازی نموده، خودباوری و اتکا به توانمندیها و ظرفیتهای عظیم داخلی را مورد بی اعتنایی و هجمه قرار داده، و به جایش «خودتحقیری» و «بی هویتی» و «غربزدگی» را ترویج نماید.
مناظره سوم فرصتی است تا آحاد مردم مطلع شوند که جریان برجام زده از ۹۲ تا ۱۴۰۰ تلاش کرد تا حداکثر توان جوان ایرانی را در پخت قرمه سبزی و آبگوشت بزباش و مونتاژکاری معرفی نموده، «تحریم» را تبدیل به مانعی غیر قابل عبور و بن بستی بدون چاره معرفی کرده، تا از این رهگذر، راهکار ذلیلانه و حقارت باری به نام «سازش، تسلیم، دیپلماسی لبخند، اعتماد به غرب، مذاکره، انفعال، عقب نشینی، امتیاز دهی، دیپلماسی التماسی، استرحام و انظلام» را تحت عنوان زیبا و فریبنده «تعامل با دنیا، سیاست تنش زدایی» تئوریزه کند.
رهبر معظم انقلاب در سخنرانی عید قربان پارسال هشدار میدهند که «به موازات تحریم دشمن، یک جریان تحریف هم وجود دارد؛ تحریف حقایق، واژگونه نشان دادن واقعیات؛ چه واقعیات کشور ما، چه واقعیات مرتبط با کشور ما؛ اگر جریان تحریف شکست بخورد، جریان تحریم قطعاً شکست خواهد خورد، زیرا که عرصه، عرصه جنگ ارادهها است».